به گفته Smart Insights ، 45 درصد از همه شرکت ها دارای استراتژی بازاریابی دیجیتال کاملاً مشخص نیستند و 17 درصد از آنها دارای استراتژی هستند که به عنوان بخشی از برنامه بازاریابی کلی در نظر گرفته نمی شود.

اما این بدان معناست که 62 درصد از همه کارآفرینان آمادگی ندارند.

آنها استراتژی ، برنامه یا ابزار مورد نیاز برای بازاریابی مشاغل خود را ندارند ، که همچنین منجر به هدر دادن بودجه بازاریابی آنها از 37 تا 95 درصد از کل مشاغل می شود. این اشتباه رایج است ، اما می توان با تدوین یک استراتژی بازاریابی دیجیتال و سپس اجرای آن با وجدان اجتناب کرد.

نگران نباشید ، لازم نیست این استراتژی را به تنهایی توسعه دهید ، زیرا اکنون توضیح خواهم داد که چه چیزی باعث ایجاد یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موفق می شود و به دنبال چه چیزی است.

چرا همه به یک استراتژی بازاریابی دیجیتال احتیاج دارند

استراتژی بازاریابی دیجیتال شما نشانه ای است که به شرکت شما جهت می دهد ، زیرا با یک استراتژی می توانید رشد شرکت خود را ارتقا دهید و تجارت خود را گسترش دهید. استراتژی بازاریابی شما باید شامل اجزای زیر باشد: 

1. اهداف کوتاه مدت و بلند مدت به وضوح مشخص شده است
2. مشخصات مشتریان و گروه های هدف شما
3. کانال های ارتباطی ترجیحی مشتریان ایده آل شما
4. ایده ها و تاکتیک هایی برای جذب مشتریان بالقوه به سمت شما
5. یک استراتژی دقیق برای وفاداری مشتری
6. روش هایی برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی عملکرد بازاریابی شما

اما چرا باید این همه زحمت بکشید؟ 

آیا ارزش توسعه یک استراتژی مستند را دارد؟ CoSchedule دریافت که بازاریابان موفق همیشه یک استراتژی مستند دارند و یافته های خود را در گزارش استراتژی بازاریابی به اشتراک می گذارد . در اینجا خلاصه ای سریع از نکات کلیدی آمده است:

• بازاریابان موفق استراتژی بازاریابی دیجیتال خود را ثبت می کنند. بازاریابانی که استراتژی خود را ثبت می کنند تا 538 درصد شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
• بازاریابان موفق فرایندهای بازاریابی خود را ثبت می کنند. بازاریابانی که فرآیندهای خود را ثبت می کنند تا 466 درصد شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
• بازاریابان موفق اهداف ثابتی را تعیین می کنند. بازاریابانی که اهداف ثابتی را تعیین می کنند تا 429 درصد بیشتربه این اهداف می رسند. 81 درصد از این بازاریابان به اهداف خود و 10 درصد از بازاریابان سازمان یافته همیشه به اهداف خود می رسند.
• بازاریابان موفق مخاطبان مورد نظر خود را مطالعه می کنند. این بازاریابان 242 درصد بیشتر احتمال دارد چهار بار در سال تحقیق مخاطبان انجام دهند . تقریباً 60 درصد از موفق ترین بازاریاب های حاضر در این مطالعه حداقل یکبار یا حتی چندین بار در ماه تحقیقات مشتری را انجام دادند.

این تقریباً خیلی خوب است تا واقعیت داشته باشد ، اما واقعیت دارد.

هرچه بیشتر در مورد اهداف خود فکر کنید ، گروه هدف خود را بشناسید و رویکرد بازاریابی دیجیتال خود را برنامه ریزی کنید ، البته شانس موفقیت شما بیشتر است.

آنچه باید در استراتژی بازاریابی دیجیتال گنجانده شود

من قبلاً به شما کمی بینش داده ام. توجه کردید؟

یک استراتژی بازاریابی موفق باید شامل چهار حوزه زیر باشد:

1. تعیین هدف و شاخص های کلیدی عملکرد (KPI)
2. گروه هدف (گروه های تحقیقاتی و ایده آل مشتریان)
3. برنامه ریزی و اجرای استراتژی بازاریابی دیجیتال
4. برنامه ریزی برای بررسی و بهینه سازی کمپین های تبلیغاتی

شما باید هر یک از این زمینه ها را به طور مفصل تمرین کنید تا شما (و تیم خود) بتوانید اجرای موفقیت آمیز را تضمین کنید ، و هر یک از این زمینه ها باید شامل موارد زیر باشد:

• اطلاعات ، ابزارها و منابع مورد نیاز برای توسعه طرح
• چه کسی مسئول تهیه طرح است
• چه کسی مسئول اجرای طرح است
• معیارها و معیارهای عملکرد برای تعیین موفقیت (یا شکست) کمپین شما
• ابزارها و منابع برای پیاده سازی و بهینه سازی استراتژی بازاریابی شما

هر یک از این نکات باید به وضوح توضیح داده شود تا همه جزئیات لازم از طرح خارج شود ، اما برای اینکه این اتفاق بیفتد ، اجازه دهید نگاهی دقیق تر به هر یک از این مناطق داشته باشیم.

1. شاخص های عملکردی کلیدی و کلیدی (KPI)

البته ، اول ، شما باید در مورد آنچه می خواهید به آن برسید واضح باشید ، بنابراین برنامه ریزی همیشه باید با تعیین اهداف کمی و کیفی آغاز شود.

علاوه بر این ، شما همچنین باید مهم ترین شاخص های عملکرد را تعیین کنید تا بتوانید موفقیت خود را بعداً اندازه گیری کرده و آن را تا حد ممکن عینی تعیین کنید.

اما تفاوت بین اهداف کیفی و کمی چیست؟

G2 قبلاً با مهربانی این را برای ما تعریف کرده است ، بنابراین من اکنون یک خلاصه کوچک به شما می دهم:

اهداف کمی قابل اندازه گیری هستند و با استفاده از اعداد قابل مشاهده هستند. اینها برای مثال شامل اهدافی مانند افزایش 15 درصدی فروش ماهانه یا افزایش سه درصدی نرخ تبدیل می شود. اهداف کیفی بیشتر انتزاعی هستند. این اهداف معمولاً با س “ال "چرا" گره خورده است. اهدافی مانند افزایش اعتماد مشتری یا بهبود شهرت برند نمونه های خوبی از اهداف کیفی هستند. اندازه گیری آنها دشوارتر است ، اما به همان اندازه مهم است.

اهداف شما باید شرایط زیر را داشته باشد:

• مطالبه گر ، واقع بینانه و دست یافتنی
• متصل به ماموریت ، چشم انداز و ارزش های شرکت شما
• مختصر-2-3 هدف اصلی و 3-5 هدف حمایتی
• مشخص ، واضح و به موقع
• به اهداف میانی کوچکتر و مرحله به مرحله تقسیم می شوند

تعیین اهداف مهم است ، اما اگر برنامه ای ندارید نمی توانید به آنها برسید ، به همین دلیل به اهداف موقتی مشخصی نیاز دارید که با آنها می توانید رویکرد استراتژیک خود را بهتر ارزیابی کرده و در صورت لزوم آن را برای دستیابی به اهداف اصلی خود بهینه کنید. سریعتر هدف گذاری کنید

و معیارهای عملکرد چطور؟ 

اسکورو لیستی از 136 مهمترین معیارهای عملکرد را جمع آوری کرده است که می توانید طبق برنامه ریزی خود از آنها استفاده کنید. در اینجا مروری کوتاه بر پرکاربردترین KPI ها وجود دارد:

• بازدیدکنندگان منحصر به فرد در روز / ماه
• صفحات در هر بازدید
• امتیازات جدید در روز / ماه
• سرنخ های واجد شرایط بازاریابی (MQL)
• نرخ تبدیل
• نرخ پرش / رکود
• هزینه هر تبدیل
• نرخ تبدیل در هر کلمه کلیدی
• ROI بر اساس محتوا
• نرخ کلیک تبلیغات پولی

تمرکز از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا اندازه گیری همه ارقام کلیدی به طور همزمان غیرممکن است ، بنابراین شما باید مهمترین معیارها را از قبل انتخاب کنید.

اما چگونه می دانید که کدام چهره های کلیدی واقعاً معنی دار هستند؟ 

مهمتر از همه ، بر KPI هایی که بیشترین تأثیر را بر شرکت شما دارند ، تمرکز کنید ، به عنوان مثال معیارهایی که می توانند در مورد فروش به دست آمده یا وفاداری مشتری اظهارنظر کنند. به طور خاص 20 درصد از شاخص های کلیدی عملکرد را که 80 درصد از نتایج نهایی را ارائه می دهند جستجو کنید ، سپس شما شروع خوبی را آغاز کرده اید.

اگر مطمئن نیستید که کدام معیارها را باید دنبال کنید ، بهتر است از معیارهایی شروع کنید که تأثیر مستقیمی بر تجارت شما دارند. در بیشتر موارد ، این معیارها اجازه می دهد تا نتیجه گیری روشنی در مورد ترافیک ، تبدیل و بهینه سازی انجام شود. 

2. گروه هدف (گروههای تحقیقاتی و ایده آل مشتریان)

هنگامی که اهداف ثابتی را برای خود تعیین کرده اید و شاخص های کلیدی عملکرد را تعیین کرده اید ، باید با بهینه سازی گروه هدف سروکار داشته باشید. این امر مستلزم انجام یک برنامه ریزی دقیق است که به زمان نیاز دارد ، اما موفقیت (یا شکست) کل استراتژی بازاریابی دیجیتال شما به این تحقیقات بستگی دارد.

این منطقی است ، زیرا وقتی مشتریان مناسب را پیدا می کنید که مشتاق خرید محصول شما هستند ، البته فروش بسیار راحت تر است. همه چیز فقط در صورتی امکان پذیر است که بدانید چه کسی محصولات شما را خریداری می کند و برای این کار به اطلاعاتی درباره ویژگی های جمعیت شناختی و روانشناختی مشتریان ایده آل خود نیاز دارید.

در اینجا یک مرور کلی از مواردی است که باید انجام دهید:

• اندازه بازار شما : ابتدا باید چند جزئیات مهم در مورد بازار و صنعت خود پیدا کنید. آیا این یک صنعت جدید است یا تاسیس شده است؟ آیا به یک طاقچه خدمات می دهید یا محصول اصلی را می فروشید؟ آیا بازار متنوع است یا محدود است؟ همچنین باید مشخص کنید که بازیگران اصلی و فرعی فعلی چه کسانی هستند ، انتظارات بازار را تحقیق کنید ، مناطق بالقوه سطح ابتدایی را شناسایی کرده و مزایای مالی طاقچه خود را مطالعه کنید.
• مشتریان ایده آل شما:  آیا خطاب به مادران جوان یا علاقمندان به تناسب اندام که عمدتاً در تعطیلات آخر هفته فعالیت می کنند صحبت می کنید؟ شما باید یک ایده اولیه از مشتری ایده آل خود داشته باشید تا بتوانید تمام ارتباطات خود را با آن مشتری هماهنگ کنید. آیا مشتری ایده آل شاید یک مسافر لوکس ثروتمند است یا عاشق مد مد قیمت؟ برای یافتن پاسخ این سوالات از فروش ، تحقیقات رقابتی و منابع تحقیقات بازار مانند Ubersuggest و Google Trends استفاده کنید.
• مشتریان ایده آل شما در کجا وقت خود را می گذرانند: مشتریان شما بیشتر وقت خود را روی پلتفرم های خاصی می گذرانند. توسعه دهندگان وب زمان زیادی را صرف وب سایت هایی مانند ArsTechnica ، Reddit ، SitePoint و غیره می کنند ، مادران جوان تمایل دارند وقت خود را در Babble ، CafeMom یا Bundoo بگذرانند. اگر می دانید مشتریان شما کجا می توانند پیدا شوند ، می دانید که چگونه به آنها دسترسی پیدا کنید و چه محتوا یا موضوعاتی به احتمال زیاد طنین انداز می شوند.
• آنچه مصرف می کنند: این نکته ممکن است با نکته قبلی همپوشانی داشته باشد. در این مورد ، شما باید تفاوت ها را دقیق تر مشخص کنید. ممکن است مشتریان شما زمان زیادی را در انجمن هایی مانند Reddit بگذرانند ، اما این به شما نمی گوید که از چه محتوایی استفاده می کنند. آنها وقت خود را در Reddit می گذرانند ، اما بیشتر محتوای subdredit r / RobinHood را مصرف می کنند . آیا می توانید ببینید چرا این تفاوت کوچک اما ظریف مهم است؟ یکی به شما می گوید که مشتریان بالقوه وقت خود را در کجا می گذرانند ، دیگری به شما می گوید که به چه موضوعات و محصولاتی علاقه دارند.
• چرا آنها محصول شما را می خرند: هر مشتری انگیزه خود را برای خرید دارد . بررسی های آنلاین بینش های مفید و اغلب گسترده ای در مورد انگیزه مشتریان شما ارائه می دهد. همچنین می توانید نظرسنجی کنید تا با نیازهای مشتریان خود بیشتر آشنا شوید. به دنبال روندها و گرایش های مکرر باشید نه نظرات شخصی.
• کجا و چگونه خرید می کنند: آیا مشتریان شما دوست دارند در مغازه گوشه و کنار خرید کنند یا ترجیح می دهند از آمازون خرید کنند؟ شاید پرداخت های یکبار مصرف را ترجیح می دهید یا ترجیح می دهید انتقال خودکار را تنظیم کنید؟ اگر رفتار خرید مشتریان خود را درک کرده اید ، می توانید کمپین های ارتباطی و تبلیغاتی خود را بر اساس انتظارات مشتریان ایده آل خود تنظیم کنید. شاید بتوانید مشتریان خود را وادار به اقدام جدیدی کنید یا ترجیحاً باید از انتظارات رایج اطاعت کنید. همیشه بستگی دارد.
• آنچه واقعاً به آن نیاز دارید: بررسی های آنلاین نیز در اینجا بسیار مفید است. شرکتهای جوان می توانند با تجزیه و تحلیل رقابتی عمیق شروع به جمع آوری اطلاعات کنند. برای انجام این کار ، به رتبه بندی مشتریان مشتری رقیب خود نگاه کنید ، سپس لیستی از رایج ترین نگرانی هایی را که در اکثر نظرات ظاهر می شود ، تهیه کنید. به دنبال اعتراضات ، مشکلات فنی ، شکایات ، مسائل مربوط به شهرت برند و هر چیز دیگری باشید که مشتریان به عنوان معترض شناخته شده اند.

آیا مطالعه ای را که در بالا به اشتراک گذاشتم به خاطر دارید؟

بازاریابان موفق گروه موردنظر خود را مطالعه می کنند و حداقل یکبار در ماه یک تحقیق گروهی یا نظرسنجی از مشتریان انجام می دهند. این مرحله از آن جهت اهمیت دارد که اطلاعات مفیدی را که برای استراتژی بازاریابی دیجیتال خود نیاز دارید به شما می دهد ، زیرا شما تنها می توانید نحوه متقاعد کردن مشتریان با تحقیقات گروه هدف را بیابید.

همه چیز دشوار نیست ، اما همچنان به تلاشی نیاز دارد که بسیاری از شرکت ها مایل به انجام آن نیستند.

بسیاری از شرکت ها معتقدند که آنها مشتریان خود را می شناسند ، نیازهای آنها را درک می کنند و می دانند چگونه به بهترین نحو به مخاطبان مورد نظر خود برسند.

این ممکن است درست باشد ، اما مشتریان دوست دارند نظر خود را تغییر داده و نیازها نیز تغییر کنند ، بنابراین تحقیقات گروه هدف جدید باید به طور منظم انجام شود.

3. برنامه ریزی و اجرای استراتژی بازاریابی دیجیتال شما

اگر همه کارها را به درستی انجام داده اید ، اکنون اطلاعات اولیه مورد نیاز برای ایجاد یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موثر را در اختیار دارید. شما باید بتوانید کانال های بازاریابی را که برای کسب و کار شما مناسب است ، شناسایی کنید. استراتژی های دیجیتالی زیادی وجود دارد که می توانید از بین آنها انتخاب کنید ، از جمله:

• بازاریابی محتوا
• سئو
• PPC
• نمایش تبلیغات
• پست الکترونیک 
• فیلم آنلاین
• تبلیغات تلویزیونی
• تبلیغات موبایلی
• مشارکت با سایر کانالها
• رویدادها و رویدادها 
• تبلیغات در شبکه های اجتماعی
• پادکست و تبلیغات رادیویی
• تبلیغات چاپی

در واقع ، بیش از 51 استراتژی ارتباطی مختلف وجود دارد که می توانید برای تبلیغ شرکت خود استفاده کنید ، اما کدام یک مناسب است؟

شما می توانید این را به روش های مختلف پیدا کنید ، به عنوان مثال مانند این:

1. دریابید مشتریان شما از کدام کانال ها استفاده می کنند (به عنوان مثال موتور جستجو ، رسانه های اجتماعی) 
2. دریابید کدام استراتژی بیشترین کنترل و استقلال را به شما می دهد (به عنوان مثال ایمیل ، مشارکت)
3. دریابید که کدام کانال های بازاریابی بیشترین محبوبیت را دارند یا بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند (به عنوان مثال SEO ، PPC ، شبکه های اجتماعی)

سپس با کانال هایی که بیشترین همپوشانی را دارند شروع کنید.

اگر مشتریان شما عمدتا از Google یا Facebook استفاده می کنند ، باید با این سیستم عامل ها شروع کنید. اگر یک رسانه ارتباطی که حداکثر کنترل و استقلال را به شما می دهد ترجیح می دهید ، باید به دنبال ایمیل باشید.

با این حال ، همیشه باید ابتدا کانال بازاریابی را امتحان کنید تا ببینید آیا کار می کند یا خیر. اکثر کانالها در حال حاضر عملکردهای لازم برای انجام چنین آزمایشهایی را دارند (به عنوان مثال ، Google دارای Google Analytics است و اکثر برنامه های ایمیل نیز دارای عملکرد تجزیه و تحلیل هستند). هنگامی که یک استراتژی ارتباطی پیدا کردید که نتایج رضایت بخشی را به همراه داشت ، می توانید منابع بیشتری را در این کانال سرمایه گذاری کنید.

ثبات در اینجا اهمیت ویژه ای دارد.

در صورت امکان ، قبل از افزودن کانال های دیگر ، باید دو یا سه کانال را فعال کنید. هنگامی که کانال های بازاریابی ایده آل را پیدا کردید ، می توانید از داده ها و اطلاعات جمع آوری شده از مرحله دوم برای تولید محتوا که برای مشتریان شما طنین انداز است استفاده کنید.

این محتوا باید دارای معیارهای زیر باشد:

• شما باید توجه مشتریان خود را جلب کنید
• شما باید جالب باشید
• شما باید یک مشکل یا چالش خاص را برطرف کنید
• شما باید یک راه حل خاص برای مشکل یا چالش ارائه دهید

در اینجا یک جزئیات مهم دیگر وجود دارد. تحقیقی که انجام می دهید باید به شما در تدوین یک پیشنهاد ارزشمند قانع کننده که به س ،ال "چرا من؟" جواب داد. پیشنهاد ارزشی شما اساساً همان وعده است و بنابراین مهمترین بخش استراتژی کلی شما است ، زیرا ارزش پیشنهادی دلیل خوبی و قانع کننده برای انتخاب شرکت شما به مشتریان می دهد.

ارزش پیشنهادی شما را از رقبا متمایز می کند. این مزیت آشکاری به شرکت شما می دهد و راهی را برای جلب توجه مشتریان خود ، حفظ مشتریان طولانی مدت ، تعیین قیمت مناسب و عملکرد بهتر از رقبای شما به شما ارائه می دهد.

در اینجا یک راهنمای دقیق است که می توانید از آن برای ارائه پیشنهاد ارزش خود استفاده کنید.

اگر از دستورالعمل های من پیروی کنید ، باید ابزارهای لازم برای تدوین یک پیشنهاد ارزشمند را داشته باشید که مشتریان را متقاعد کند. 

4- برنامه هایی را برای بازبینی و بهینه سازی کمپین های تبلیغاتی خود برنامه ریزی کنید

اگر نمی توانید عملکرد بازاریابی خود را اندازه گیری کنید ، نمی توانید آن را نیز ارتقا دهید. یکی از دلایلی که بسیاری از بازاریابان 37 تا 95 درصد از بودجه خود را هدر می دهند ، فقدان استراتژی تحلیلی است. یک نظرسنجی فارستر نشان داد بین 60 تا 73 درصد از داده های جمع آوری شده یک شرکت بدون استفاده می ماند.

اکثر شرکت ها نمی دانند با داده های خود چه کنند.

• آنها نمی دانند چه مشکلاتی را باید برطرف کنند
• آنها نمی دانند چه داده هایی دارند
• آنها ارزش اطلاعاتی را که جمع آوری می کنند نمی بینند
• آنها نمی دانند چگونه داده ها را تفسیر یا تجزیه و تحلیل کنند
• این داده ها در اختیار تحلیلگرانی نیست که بتوانند از آن استفاده کنند
• شما داده های زیادی دارید و افراد یا زمان کافی برای ارزیابی یا پردازش آن ندارید

اگر پس از آن نتایج بازاریابی خود را ارزیابی نکنید ، سه مرحله قبلی اساساً اتلاف وقت است ، زیرا ایجاد و اجرای یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موفق به طرحی نیاز دارد که به شما امکان می دهد داده ها را جمع آوری ، پردازش و تجزیه و تحلیل کنید.

شما به تحلیلگران با تجربه ای نیاز دارید که بتوانند داده های شما را برای حل مشکلات خاص تفسیر کنند.

این نیز بخشی از مشکل است ، زیرا اکثر شرکت ها متخصصان یا فرایندهای لازم برای استفاده هدفمند از داده های خود را ندارند ، به همین دلیل است که تقریباً همیشه درخواست کمک حرفه ای منطقی است. اکثر شرکت ها نمی توانند به تنهایی با پردازش داده ها کنار بیایند ، زیرا شرکت های کوچک ، متوسط ​​و بزرگ در حال حاضر مشکلات کافی برای مقابله با آنها را دارند.

با کمک یک آژانس ، باید بتوانید استراتژی بازاریابی دیجیتال خود را برنامه ریزی ، اجرا و بهینه سازی کنید. اگر نمی توانید به تنهایی این کار را انجام دهید ، باید از متخصصان کمک بخواهید.

نتیجه

تقریباً نیمی از همه شرکت ها استراتژی بازاریابی دیجیتال مشخص ندارند و بخش کوچکی از شرکت کنندگان در نظرسنجی استراتژی و بازاریابی خود را با هم ترکیب نکرده اند. اکثر شرکت ها آمادگی ندارند و تمایلی به انجام مقدماتی که با ایجاد استراتژی بازاریابی دیجیتالی آنها ایجاد می شود ، ندارند.

اما جای نگرانی نیست. اگر احساس می کنید آمادگی ندارید یا غرق شده اید ، می توانید از اطلاعات این مقاله به عنوان راهنما استفاده کنید زیرا دانستن اینکه برنامه ریزی خوب چگونه به نظر می رسد ، می تواند آن را تنها در چهار مرحله آسان به یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موفق تبدیل کند.